در حسرت عشق

 

طرح چشمان قشنگت در اتاقم نقش بسته ...

شعر می گویم به یادت ... در قفس غمگین و خسته .....

من چه تنها و غریبم ... بی تو در دریای هستی ...

ساحلم شو ، غرق گشتم ... بی تو در شبهای مستی .....

 

 

صبح تا شب این شده کارم که واسه چشات بیدارم ...

تو خدای عاشقایی ... تو تموم کس و کارم ...

تو به داد من رسیدی ، وقتی تنهاییم و دیدی ...

تو نذاشتی برم از دست ... اگه چیزیم هنوزم ......

 

 

 

 

نازنینم امید شیرینم ... من به جزتو کسی نمی بینم ...

از اون روزی که رفتی .. .یه روز خوش ندیدم ...

به جز دستای گرمت ، پناه و پشت ندیدم ...

 

 

زندگیم و به پای تو دادم ... اون روزارو نمیره از یادم ...

نازنینم برس به فریادم .....